نگرش نیچه به مسئله انسان و حقیقت او، بر اساس اندیشه ها ی مادی گرایانه و تمایل به اصالت تجربه است که پیامدهای ویژه ای به همراه دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی به منظور بررسی مختصات انسان شناختی از دیدگاه نیچه و ارزیابی پیامدهای آن در پرتو آرای علامه طباطبایی شکل گرفته است. بر اساس یافتههای پژوهش، نیچه با نفی عقل گرایی و بی اعتبار نمودن ارزش ها ی اخلاقی و دینی مورد پذیرش زمان خویش، انسان را تا پرتگاه نیست گرایی می کشاند. لکن برای نجات وی از این وهله بحرانی، انسان را به باور توانمندی و اصالت قدرت خویش دعوت می نماید که ظهور تمام عیار آن در ابر انسان نمود یافته است. این در حالی است که علامه طباطبایی چنین تقلیل گرایی از شخصیت انسان و ترجیح تن بر روان را برنمی تابد. زیرا نفی عقل گرایی و ستیز با ابعاد الهی متافیزیک نتیجه ای جز بی اعتبارشدن اوزان اندیشه ورزی و خردگرایی ندارد. وی همچنین منشأ اصلی پوچ انگاری در زندگی انسان را، حذف خدا و انگاره ها ی معنوی و ارزشی می داند و قرب الهی را به عنوان غایت اصلی زندگی مطرح می کند. غایتی که در سایه آن زندگی فردی و جمعی انسان بر اساس هدفمندی، معناداری و عدالت شکل می گیرد.